بوسهی نورِ ماه
ماه منتظر است
به آغوشی کز قلبت روان است
بهر وصال با روشنایی
بال بُگشا ای انسانِ ایرانی
که فانوسِ آسمان
دَمی را میهمان است در سرایت
بوسیده است پیغامش
روزنِ آشیانت
درب بُگشا به روی این بوسه
که گنجِ نور در سرای قلب ریزد و
تا صبح میهمان است
در کنج اتاق
پس، پرده را کنار زن
بُگذار صاحبخانه ماه باشد
تو هم میهمانی خفته در سایهسارِ نگاهش
که سرشار از آرامش است و سبکبالی و
آغوشِ نوازش.
+ نوشته شده در پنجشنبه هفدهم مهر ۱۴۰۴ ساعت 1:4 توسط پویا میر
|