مستانهی رخ ماه
رخ مستانهات، ماه، چه دلفریب و گوارا
همنشینی صورت رخشانت، جانم راست تمنا
تو به دلبری و سِیر
حضورت همه فسونست بر چِهرِ سپهر
به خیال، گشودم بال
تا به پیشگاهت، رویا، نوشد انگارهی وصال
تو ذاتت همه زیبایی و سپیدی
مقدورم گردد حضور، به شرط پیراستگی
تو تمثالی به خلوص و پاکی
دیدگانم ستایش فروزشات را بودهاند حاکی
همه گاه میهمانی به مردمکانِ تَر
در معصومیتِ رُخِ چشمه، ز بوسهات دیدم اثر.
+ نوشته شده در دوشنبه پانزدهم مرداد ۱۴۰۳ ساعت 10:9 توسط پویا میر
|