به هاله ي حضورم درآ
به هاله ي حضورم درآ بي همتاي مادرانگي
بوسم نسيمي كه خبر آورد ز ذات فرحناك وارستگي
تو مِهر فرشتگان داري بر پيشاني
نجابت را به نگه نوازي و سوسوي رُخَت هويدا كند مهرباني
بر بالين روحم آ به گاه همنشيني تنهايي
عِطرِ همدلي روانه روانم ساز تا افسون گردم به كيمياي بي ريايي
فرخندگي سيرت را در كلام داري و هماوردي با سدره نشينان اهورايي
راهياب كِي گردم به باطنت تا ترنم هم نوايي را روانه درونم داري
ار ايدون تو باشي به شكفتن بي پيرايگي
نه كم از مَلِك و حور دانمت به گه رخنمايي در بهار بي آلايشي.
+ نوشته شده در سه شنبه شانزدهم آذر ۱۴۰۰ ساعت 2:17 توسط پویا میر
|