علیاشرف میر
ز بوستان خانجان، گُلی گشت رهسپار
سوی جاودان سرای کردگار
حاج ناصر، با دیدگانی گریان
آمدست به پیشواز این عزیز مهمان
آغاسلطان، خون به دیده و گیسَش پریشان
به وصل فرزند والای خویش؛ سیرتش گریان
از نوادهی اشرف و، علیاشرفی برومند
میرتیمور و شهاب، به قدمرنجهاش، خرسند
میراماناله بوسه زَنَدَش بر پیشانی
در رخسارش، گریه و دلشکستگی دارد نشانی
هایهای و مویه در سراپردهی صیدمحمدخان
نام پرآوازهشان، بر تارَک لر، جاودان
او در جمع بزرگان و؛ دُختش ناباور
به تاریکیِ غم کز جانش کِشَد شرر
محمد و کوروش، سیلابهی عَجْز به آغوش
فریده تا ابد، جام ‘بیبراری’ را نماید نوش.
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم دی ۱۴۰۲ ساعت 19:54 توسط پویا میر
|