بي رياي ساحت
تو چه خوبي بي رياي ساحت
تو را همرهي زيبايي ز زادروز گشتست عادت
دلنشيني روح را ز مادر داري و فرخندگي خصال يادگارست ز پدرت
هر گام به واحه اي نِهي بهشتين و نجواي مسرت
پاك هستي و نجيب و بي آلايش و اهورايي سيرت
آيد آن روز كه هزاران بينيم چون تو و روح و پيكرت؟
+ نوشته شده در یکشنبه هفتم آذر ۱۴۰۰ ساعت 23:27 توسط پویا میر
|