به سوي درخشاني ديار
بال دانش بگشا
مستانه آرام گير بر سير روان سوي افق هاي ديرپا
ديده گشا به سخت كوشي در لهيب ناملايمت ها
آري؛ آرمانست تو را از پي حقايق باختن برق دنيا
بر پاكي پاي گير كه سلاحيست برا در دستان سيرتان قوم آريا
كام را نما محروم ز زودگذران ظاهر و پابوس گرد در بر اولياي كبريا
خاك شو هر آن گَه كه خاشاك شمردي روح را در ساحت رواني زيبا
به هنگامه ي رهگذري روي گَرد و ديار آبادست به دودماني درخشان به افروختن جان سوي پيرايش نفس راه ز همرهي ذات تاريكي ها.
+ نوشته شده در پنجشنبه چهارم آذر ۱۴۰۰ ساعت 21:43 توسط پویا میر
|