انگبین افسون
نغمه ای بسپار به گونه ی دلم
باشد که ز بیگانگیِ هوس رَهَم
همدمیِ بال گشایی، تو را سهم
باده ی احساس، افق روح را بزم
شوکرانِ رخوت، این رقصا نظم
شهدِ دلدادگی، اغوای شورِ آزرم
برناییِ رامش، ملودی فریبای سپیددم
آغوشی گشوده؛ انگبینِ افسون، خُرَم.