سال نو ميلادي
سال نو ميلادي آمد و عالم چو عروس بخت، سفيد پوش
هنگامه ي رقصيدن آمد بر بلنداي بيداري و ز نفير نسيم برآمد خروش
عاشقانه ي برف و بادِ وزان ز جانب ابرِ ساقدوش
مِه و جنبندگان نوراني در كارند تا رخنمايي نوزايش را بينيم در سرسپردگي سيمين پيكر سروش
نجوايي آيدم ز كورسوي هشياري كه در رهسپري فروزش بكوش
بگذار آتيش به جان باشي به هنگامه ي تقدير تا ثبات قدم گرددت توش
به هُراي عياري همدم شو و باده ي شب زنده داري طوفان را نوش
با بيدار دلانِ موج سپر دمخور شو و با هماوردانِ دهر جوش.